سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :125
بازدید دیروز :47
کل بازدید :63624
تعداد کل یاداشته ها : 55
04/4/13
8:13 ع

شاید گمان کردی که شخصی ناتوانم

اما پشیمان می شوی از امتحانم


در مرز احساسات من پا می گذاری

باید ببینی ضربه ی تیر و کمانم


آماده ام اکنون که با سختی بسازم

تو می نویسی قصه را من قهرمانم


در انتظار برگ ریزانم نشستی

غافل که کاجی سربلند و بی خزانم


تو خان ده بودی ستم هایت زبانزد

من نیز دهقانی درون آن زمانم


جنگیده ام در یک نبرد نابرابر

زخمی شدم با ضربه ی همسنگرانم


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دوستان عزیز و فرهیخته سلام:با کانال اشعار اینجانب در تلگرام و صفحه اینستاگرام من همراهی فرمایید.t.me/hamidrnaderiتلگرام و_hamidreza_naderi_اینستاگرام حمیدرضا نادری